بیا و مخاطبش تو باش

mymomentsmg@gmail.com
بیا و مخاطبش تو باش

من متولد مهر 70 هستم
اگه منو شناختی به روم نیار باشه؟

طبقه بندی موضوعی

۹۱ مطلب در مرداد ۱۳۹۴ ثبت شده است

.

خدایا میبینی دارم دیوونه میشم؟
میدونی داری خیلی اذیتم میکنی؟
میدونی ظرفیتم داره تموم میشه؟
نذار از صدا کردنت خسته شم... لطفا...

۱۰ مرداد ۹۴ ، ۲۳:۱۳
مریم
حذف شد!
چون این پرونده رو باز کردم به احترام خواننده های عزیزم وظیفه خودم میدونم ناتموم هم نذارمش
اما این پست باید حذف میشد چون حالمو بد کرد سرفرصت تو یه پست کل این ماجرارو مینویسم
و تموم. پرونده بسته میشه و بعد از اون سعی میکنم نه بهش فکر کنم نه درموردش بنویسم


۱۰ مرداد ۹۴ ، ۱۶:۵۶
مریم

باغ ما کنار باغ عمو و عمه هامه اما همش جداگونه و مستقله فقط تو یه منطقه قرار گرفته

هروقت میریم باغ به بقیه زنگ میزنیم ببینیم اونام اومدن یا نه اگه اومده باشن معمولا همگی

جمع میشیم تو باغ یه نفر

امروز هیچکس نیومده بود جز یکی از عمه هام (مونا خیلی شبیه این عمه ست ظاهراو باطنا)

باهام روبوسی کرد و گفت خیلی وقته ندیدمت و بعدشم گفت این از بی معرفتیه منه!

منم هیچ جوابی ندادم، نگفتم خواهش میکنم اخیار دارید از کم سعادتیه منه یا...

آخه فکر کردم دیدم دقیقا درست میگه از بی معرفتی و کم محبتیه اونه پس چرا باید الکی

تعارف تیکه پاره کنم؟؟!

این عمم خیلی خوبه تو دلش هیچی نیست و به احتمال زیاد تنها خواهرشوهریه تو دنیا که به

برادرش(بابام) گفته زنت از خودت خیلی بهتره و ما اونو بیشتر از تو دوست داریم!!

در اصل رفته بودم رویا رو ببینم _تنها دختر عمویی که دارم که اتفاقا همسن خودمه_ اما نبودن

به موقعش حتما و مفصل از دختر عموم مینویسم 

الان خستم برم لالا


۱۰ مرداد ۹۴ ، ۰۰:۴۳
مریم

.

برگشتم خونه

یه عالمه عکس گرفتم که فردا میذارم

کلی حرف داشتم... اما خستم:(


۰۹ مرداد ۹۴ ، ۲۳:۴۹
مریم
دارم میرم باغمون تا شب

امیدوارم زود برگردیم و من مجبور نشم جیغ بزنم تا برشون گردونم

۰۹ مرداد ۹۴ ، ۱۵:۱۵
مریم

.

به دلم موند تو دوران پ یه شب یه خواب خوب ببینم و صبح که بیدار میشم اعصابم داغون نباشه

تو خواب همش کابوس همش دعوا همش ترس و فرار

چرا انقدر لحظه لحظه زندگیمون وابسته به هورمونای لعنتیه؟


۰۹ مرداد ۹۴ ، ۱۰:۳۲
مریم

میخوام فیلم بوی هود ببینم خیلی وقت بود میخواستم ببینمش


۰۸ مرداد ۹۴ ، ۲۰:۲۲
مریم

.

سحر دوست چندین و چندسالم خونمونه

بذارید یه اعتراف بکنم من اگه یه آقای خوشتیپ و خوش هیکل ببینم پاهام سست میشه!

حالا اگه این آقای خوش هیکل دستاش مو داشته باشه خصوصا پشت دستش و رو انگشتاش

و آستینشو بالا داده باشه و ساعت هم بسته باشه دیگه دچار افت فشار میشم و نفسم به شماره میفته!

اینو به سحر میگم

رو کاناپه ایم سحر خوابیده و منم اونورش نشستم پاهاشو دراز کرده روپام خودش از من بدتره ها

با پاش میزنه تو بازوم میگه خاااااااااااااااک تو سر بی جنبت ما یه پسر همسایه داریم شیرین

میزنه بنگی و شیشه ای هم هست ولی دقیقا این خصوصیاتی که گفتیو داره میخوای

دستتونو بذارم تو دست هم؟

دستشو میگیرم از رو کاناپه پرتش میکنم پایین میگم خفه شو

بی تربیته فوش میده و فرار میکنه تو اتاق

میدونم تا چنددقیقه دیگه با پرچم سفید از تو اتاق میاد بیرون میگه غلط کردم و اجازه میگیره

گوشیشو برداره



۰۸ مرداد ۹۴ ، ۱۴:۰۹
مریم

.

لعنت بر پدرو مادر نداشتتون که تا میخوای یه پیج باز کنی 100تا صفحه تبلیغاتی

پشت سر هم باز میشه

لبتاب نکبت منم هنگ میکنه و اونوقت سگ دیدی منم دیدی


بعدانوشت: مامانم برام کیک و یه لیوان شیر میاره منم معتاد شیر... حالم خوب میشه و بدین سان دیگه هاپو نیستم:)


۰۸ مرداد ۹۴ ، ۱۱:۳۲
مریم
مامانم ضدآفتاب منو زده و نشسته داره تخمه میخوره به موهاش نگاه میکنم که چه خوشرنگه
بعد باهام درمورد یه چیزی حرف میزنه سروته حرفاشو نمیگیرم! نمیدونم درمورد چی صحبت میکنه بهش میگم مامان انگار که داری چینی حرف میزنی اصلا نمیفهمم چی میگی!
دیگه ادامه نمیده میره سراغ موبایلشو با بابام حرف میزنه

یه روزی اونایی که ساسی مانکن گوش میدادنو مسخره میکردم مسخره که نه هیچوقت کسیو به خاطر سلیقه و علاقه موسیقیش مسخره نکردم
البته جز سینا و پسر فروشنده ی روبروی خونه خالم که مجید خراطها گوش میکردن
و جدیدا که اسم و آهنگ بنده خدایی به نام علی بابارو شنیدم که فعلا درموردش سکوت رو ترجیح میدم!

حالا ساسی مانکن یه آهنگی داره نوید بهم داد "نگو نه" خوشم ازش میاد نه از شعرشا نمیدونم از چیش! یه چیزی توی ملودی و تنظیمش هست که منو ترغیب میکنه دوباره گوشش کنم البته از حق نگذریم ساسی صداش خوبه فقط سلیقش با من جور نیست
"وقتی با همدیگه ایم" هم خوبه

۰۸ مرداد ۹۴ ، ۱۱:۱۰
مریم