خب من شاید دیوونم که به خاطر همین چارتا جمله ت 8ساعته دارم مث بارون اشک میریزم
۰۴ شهریور ۹۴ ، ۰۱:۵۵
خب من شاید دیوونم که به خاطر همین چارتا جمله ت 8ساعته دارم مث بارون اشک میریزم
میگفتی بعد 2سال عاشقی و غم دوریت که باهات تو خونه تنها شدم 1ساعتو نیم میبوسیدمت فقط
بعدش که رفتی از دل درد تو زمین غلت میزدم ولی کاری نکردم چون فکر میکردم عشقمو آلوده میکنم با این کار
میگفتیو من مثل ابر بهار گریه میکردم
امروز اینارو میگفتی
نمی دیدی چجوری اشک میریزم
نمیدونی الانم اشکام بند نمیاد...
میگفتی بهترین روزای عمرمو با عشق تو داشتم
میگفتی وقتی رفتی تا 1ماه هرشب مشروب میخوردم
من اینارو نمیدونستم...
خندیدی گفتی چه دیدگاه هایی داشتم اون موقع
گفتی شرایط تغییرم داد...