بیا و مخاطبش تو باش

mymomentsmg@gmail.com
بیا و مخاطبش تو باش

من متولد مهر 70 هستم
اگه منو شناختی به روم نیار باشه؟

طبقه بندی موضوعی

این داستان: عزم جزم من!

دوشنبه, ۲۰ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۶:۱۳ ب.ظ
امروز صبح زود رفتم مطب دوستم یهو چشم افتاد به ترازو با هزار تا امید رفتم روش وایسادم
عددی که دیدم باعث شد خیییییییییییییلی حالم گرفته شه چرا این بیشعور هیچوقت نمینویسه 64؟؟؟
الان دقیقا 3ماهه اراده کردم وزنمو برسونم به 64 ولی از 56 بالاتر نمیاد
البته بین خودمون بمونه جز اراده کردن کار خاص دیگه ای انجام ندادم نه رژیم غذایی نه ورزش خخخ
ولی خب از بدنم بیشتر از اینا انتظار داشتم فکر میکردم خودش میفهمه و دست بکار میشه ولی زهی خیال باطل
خلاصه از اونجایی که حسابی حالم گرفته شد با دوستم خدافظی کردم با اون ترازووووشش و طی حرکتی بس جوگیرانه با شتاب هرچه تمامتر راهی نزدیک ترین باشگاه شدم

خانم مسعول باشگاه خیلی خوش برخورد بود یه عااااالمه قربون صدقم رفت هی بهم گفت چقد خوشگلم چه خوش اندامم چه ناز و خوشتیپم بهم آب پرتغال داد اصن یه وضعی...
منم که از خر شدن متنفرررر
خیلی شیک و با لبخندی ملیح پاشدم و گفتم حالا میرسم خدمتتون و بای بای کردم
حالا اگه اینارو نمیگفت و چاپلوسی نمیکرد شاید ثبتنام میکردم

هیچی دیگه اومدم بیرون رفتم قسمت 28شهرزادو گرفتم با یعالمه کیک و بستنی و کاکائو و آلوعه ورا و شیرنی خامه ای و البته گوجه سبزززززززززز
و کلا یادم رفت که تصمیم داشتم برم باشگاه

برای خودم آرزوی موفقیت میکنم کلا
           :)


۹۵/۰۲/۲۰
مریم