بیا و مخاطبش تو باش

mymomentsmg@gmail.com
بیا و مخاطبش تو باش

من متولد مهر 70 هستم
اگه منو شناختی به روم نیار باشه؟

طبقه بندی موضوعی

م

شنبه, ۲۴ مرداد ۱۳۹۴، ۰۳:۴۰ ب.ظ

دارم از مامانم فاصله میگیرم و حق دارم بیشتر از این حرفا حق دارم

از مهر که رفتم شمارمو عوض میکنم دلم نمیخواد هیشکی شمارمو داشته باشه جز مونا که 

میدونم اگه بهش بدم نمیده به مامانم هروقت دلم واسه نویدو سینا و بابا تنگ شد خط

قبلیمو میندازم رو گوشی و زنگ میزنم بهشون

مامانم یه روزی تمام زندگیم بود اما باید تغییر بدم این حسو... مامان من مادر بودنو بلد نیست

پذیرفتنش سخت و دردناکه... اما باید باور کنم...

باید ازش دور بشم باید انقدر خودمو سرگرم کنم که بتونم کنار بیام با این موضوع

که بتونم دم به دیقه نچسبم بهش نبوسمش انقدر قربون صدقش نرم

باید بتونم ازش دور شمو به زندگیم ادامه بدم باید مامانم بشه ضلع پایینیه مثلث ذهنم...

نزدیک بودن بهش اذیتم میکنه... وقتی میبینم جواب محبتام میشه این...

منو ول کنه و یه آدم بی سروپای عوضی رو که اینهمه در حقم ظلم کرده بچسبه...

بهش گفتم اگه از این ببعد بهت بگم مامان از سر اجباره هیچ حسی بهت ندارم

گفت تو هرجور میخوای درموردم فکر کن اما من عاشقتم و یه لحظه م ازت دور نمیشم

درگوشمو گرفتم گفتم نمیخوام بشنوم برو بیرون

ناراحت شد لابد... نمیدونم شایدم نشد... ولی بدجوری دلمو شکونده

دیشب به نوید گفتم توروخدا همین الان منو ببر خونه ماشینارو برده بودن فقط یه موتور تو باغ

عمو بود سوار شدمو اومدیم تمام راهو گریه کردم هیچکس تو خیابون نبود و باد اشکامو با

خودش میبرد نوید میگفتو میخندید و من گوش نمیدادم نمیفهمید پشت سرش دارم گریه میکنم

وقتی اومدم خونه دلم میخواست مونا بود و بغلم میکرد یه دل سیر گریه میکردم ولی نبود

طبق معمول هرجور که شده سرخودمو گرم کردم که یادم بره


اگه یه روز مامان شدم بچمو با دنیا عوض نمیکنم به هیچکس نمیفروشمش و بعد نمیام تو

چشاش زل بزنم که عاشقشم

از خدا میخوام اگه قراره مث مامانم بشم هیچوقت بهم بچه نده



۹۴/۰۵/۲۴
مریم